۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

First Day

 دو تا دست
دو تا پا
چشما، گوشا، بینی،...
خوبه
آره مثل اینکه همه چی درسته.



خوش اومدی
یه کم بزرگتره
یه کم سرده،
اما خب، آفتاب که در بیاد گرم میشی!
چشماتو آروم باز کن
نترس
فقط اولش ممکنه یه کم نور چشماتو بزنه
عادت می کنی
گشنه شدی
تشنه شدی
خودتو خیس کردی
فقط گریه کن.
الان یه خرده بامزه ای
بزرگتر که بشی ...
چی؟
عجله نکن
اره
راه هم میری
حرف؟
اره حرف هم میزنی
چی؟
وای چقد سوال می پرسی
نه
خیلی هم بزرگ نیس
خب خیلی چیزاش تکراریه
خودت می فهمی
یکی دیگه اومد
من باید برم
راستی دختری!
از کجا فهمیدم
خب جولابات صولتیه دیگه!

هیچ نظری موجود نیست: