۱۳۸۷ آذر ۲۶, سه‌شنبه

گلایه

آب
زمزمه
رود

من
زمزمه
اشک

تو
زمزمه
شعر

گذشت
گذشت
گذشت

من از گذشته ام خاطره ی یک رود بزرگ دارم
و این همه دلتنگم
رود با این همه خاطره چه فراخ دلی دارد

زمزمه های من نه رود می شود نه شعر
تنهایی مرا اشکهایم پر می کند

اشک زمزمه ی من است
شعر زمزمه ی تو

بانو
شعر تازه ای بگو
انسان به زمزمه هایش زنده است