1
مرا به صلیب دوختند
یک میخ دست راست
یک میخ دست چپ
یک میخ پاها
بگو دوستم می داری؟
زمزمه کردم: دوستت می دارم
نشانم بده
بی صدا گریستم
فریاد زد: رهایش کنید...
2
رها شده ام با صلیبی بر دوش
میخی در دست راست
میخی در دست چپ
میخی در پاها
مرا به صلیب دوختند
یک میخ دست راست
یک میخ دست چپ
یک میخ پاها
بگو دوستم می داری؟
زمزمه کردم: دوستت می دارم
نشانم بده
بی صدا گریستم
فریاد زد: رهایش کنید...
2
رها شده ام با صلیبی بر دوش
میخی در دست راست
میخی در دست چپ
میخی در پاها
۵ نظر:
.
love is understanding
understanding brings responsibility
responsibility... pain
pain... awareness
awareness... light
light... love
be in love
.
pain
pain
pain
in my heart
just pain
...
ممنونم
شاید اون صلیب یه سنجاقکه بی فرداست
مثل همه سنجاقکه...
no pain
no gain
:)
کاش این زمانه به مامجال عاشق شدن میداد!مجال فرهاد شدن ،اعتقاد داشتن ،راسخ بودن
ارسال یک نظر