" وقتي چيزي شروع مي شود، بايد پايان هم داشته باشد. اين يه قانونه ، براي همه ، حتي خدا ! . . . اما خدا چون آغازي نداشته ، پاياني هم نداره . وقتي مي دوني كجا بايد بري ، تا كجا بايد بري ، احتياجي به پرسيدن نداري . وقتي مي دوني با چي سير مي شي و هدفت چيه ، اونوقته كه خودت زمان مرگ خودتو تعيين مي كني . وقتي مي دوني به پايان رسيدي ، ديگه ادامه نمي دي ، حتي اگه بدوني همه مي خوان ادامه بدي ، اونجا آخر كاره و تو برنده اي . تو خودت بازي خودت رو تموم كردي . وقتي با چيزي كه پايان داره زندگي كني ، وقتي به چيزي كه انتهايي داره فكر مي كني ، لذت مي بري و نمي خواي كه از اون فراتر بري ، مي خواي همون جا ساكن بموني ، بدون كوچكترين تكوني . اين خوشبختيه . وقتي تو كارت انتهايي نداري ، وقتي تو زندگيت پاياني نداري ، چطور مي توني داستان زندگيت رو بنويسي ، چطور مي توني آهنگ بسازي ، وقتي كيبورد پيانوت بي نهايت كليد داره . اين انسانه كه انتهايي نداره . براي كارهاش ، براي تلاشش و براي بهتر بودن"
"اين تويي كه بيانتهايي، و با اون كليدها آهنگي كه ميسازي بيانتهاست"
The Legend of 1900 by : Guiseppe Tornatore
[]
خسته ام
از آدم ها
آدم هایی که می آیند
و می روند
به آرامی
و به شتاب
[]
چه دنیای بزرگی!
خوانی گسترده برای شناختن!
پر از کوه ها و دشت ها
بابونه ها و شقایق ها و پامچال ها
بلوط ها وبنه ها
کفشدوزک ها و سنجاقک ها و شپ پره ها
و پر از آدم ها
آدم هایی که می آیند
و می روند
به آرامی
به شتاب
[]
دوباره برایم رویایی بساز
نگاهی
سکوتی
لبخندی
سلامی
مرا راهی کن
جایی دور از اینجا
دور از روشنی
دور از بیداری
دور از آدم ها
آدم هایی که می آیند
آدم هایی که می روند
آرام
شتابان
[]
I don't have enough time to know all the world
I don't have enough time to know you too
I have some time
Let me, spend it for you
[]
خسته ام
خسته ام بانو
از آدم ها
آدم هایی که می آیند
آرام
آدم هایی که می روند
از آدم ها
آدم هایی که می آیند
و می روند
به آرامی
و به شتاب
[]
چه دنیای بزرگی!
خوانی گسترده برای شناختن!
پر از کوه ها و دشت ها
بابونه ها و شقایق ها و پامچال ها
بلوط ها وبنه ها
کفشدوزک ها و سنجاقک ها و شپ پره ها
و پر از آدم ها
آدم هایی که می آیند
و می روند
به آرامی
به شتاب
[]
دوباره برایم رویایی بساز
نگاهی
سکوتی
لبخندی
سلامی
مرا راهی کن
جایی دور از اینجا
دور از روشنی
دور از بیداری
دور از آدم ها
آدم هایی که می آیند
آدم هایی که می روند
آرام
شتابان
[]
I don't have enough time to know all the world
I don't have enough time to know you too
I have some time
Let me, spend it for you
[]
خسته ام
خسته ام بانو
از آدم ها
آدم هایی که می آیند
آرام
آدم هایی که می روند
شتابان...
۳ نظر:
سلام شازده جان
مدتی نمی تونستم چیزی اینجا بنویسم.
دنیا با همین آدمها تعریف شده .چرا بدون آدمها؟
اون بخش انگلیسی هم قشنگه.
ممنون.
سپاسگزارم.
همه چیز آنگونه که در 5 سالگی ام می اندیشیدم پیش نمی رود. این مرا دلگیر می کند.
شاید در 5 سالگیت گم شده ای
و
نخواستی آزاد شوی
نمیدانم الان چند سالته؟
اما میدونم نمیخواهی فراتر از 5 سالگیت باشد
تو سردر گم نیستی
امیدواری
اما نمیخواهی بپذیری
حرکت کن
تا بفهمی سالهاست 5 سالگی راپشت سر گذاشته ای
ارسال یک نظر