۱۳۸۸ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

شب

دیشب به بغض چشمها گذشت و حسرت گونه ها
فکرش را بکن
میزبان سه تن باشی
بی خوابی و
دلتنگی و
خاطره!

۵ نظر:

مسعود گفت...

سلام شازده جان
سطر اول خیلی عالیست.چه ترکیبی ساخته ای.من هروقت میزبان این سه ناخوانده هستم آرام آرام می ترکانم ترکاندنی!و جایی برای حسرت نمی گذارم.
ممنون از این قطعه پر محتوا.

The Little Prince گفت...

سپاسگزارم مسعود جان

امیر حسین گفت...

سلام شازده کوچولو خوبین من رو می شناسین ؟

marco گفت...

حال کردم با نوشته هات.ایول.خیلی باحالن

Unknown گفت...

این حالو هوا خیلی برام آشناست