The Little Prince

۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

طبیعت

گاو زخمی را آب دادم
شیر گرسنه آمد
گاو زخمی را رها کردم
شیر گاو را خورد
سیر که شد خوابید
شیر را با تفنگم کشتم
من همه را دوست می دارم
خودم را بیشتر...
۲ نظر:
پست‌های جدیدتر پست‌های قدیمی‌تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: پست‌ها (Atom)

دیگران

  • مرا زندگی کن
  • پنجره اي به باغ بسيار درخت
  • ...Thus Spake the Crow
  • هوس مبهم
  • همه ی خاطرات جهان
  • پاگرد
  • بال های نمک سود
  • سیمرغ را با «قاف» می نویسـم

نوشته های پیشین

  • ◄  2010 (19)
    • ◄  دسامبر 2010 (1)
    • ◄  اوت 2010 (2)
    • ◄  ژوئیه 2010 (1)
    • ◄  ژوئن 2010 (4)
    • ◄  مه 2010 (3)
    • ◄  آوریل 2010 (2)
    • ◄  فوریه 2010 (1)
    • ◄  ژانویه 2010 (5)
  • ◄  2009 (10)
    • ◄  دسامبر 2009 (1)
    • ◄  نوامبر 2009 (1)
    • ◄  اکتبر 2009 (1)
    • ◄  سپتامبر 2009 (2)
    • ◄  اوت 2009 (1)
    • ◄  آوریل 2009 (2)
    • ◄  ژانویه 2009 (2)
  • ▼  2008 (19)
    • ◄  دسامبر 2008 (1)
    • ▼  نوامبر 2008 (1)
      • طبیعت
    • ◄  سپتامبر 2008 (2)
    • ◄  اوت 2008 (2)
    • ◄  ژوئیه 2008 (1)
    • ◄  ژوئن 2008 (2)
    • ◄  مه 2008 (3)
    • ◄  آوریل 2008 (2)
    • ◄  مارس 2008 (5)

درباره ی من

عکس من
The Little Prince
مشاهده نمایه کامل من
زمینه سفر. تصاویر زمینه ایجادشده توسط fpm. با پشتیبانی Blogger.